پس
از دقیقهای نمرۀ 39 گفت: « اینک به دارالمجانین رسیدم. اینجا با
دارالمجانین ما فرق زیادی دارد. چه هوایی! چه فضایی! چه جایی! اصحاب ذوق و
احباب کمال همه جمعاند. عدهای که از سابق و از مردمان همین عصراند و در
این محل معالجه میشوند، با ما فرق کلی دارند. روی هم رفته من نمیتوانم
اینجا را دارالمجانین بگویم. باید اینجا را مجمع عقلا و فضلا دانست.
اینها خللی در عقل و ادراکشان وجود ندارد، بلکه علتی که برای جنون این
اشخاص فرض نمودهاند بسیار مختصر است، زیرا این مجانین به واسطۀ آنکه
اموری که بر عهده داشته انجام ندادهاند و یا به واسطۀ اظهارات بیموقع و
غیرلزوم و پای بست بودن به اوهام برای معالجه به این محل فرستاده شدهاند. حقیقتاً اگر مردمان کنونی این
عصر در دنیایی که ما زندگانی مینماییم، وجود داشتند بلاشبهه نام آن را
دارالمجانین میگذاردند. قسمت عمدهای از وسایل زندگانی و اخلاق و آداب عصر
طلایی را در اینجا از اعمال و اخلاق و عادات مجانین جلوهگر ساختهاند.
ای کاش این خودخواهان و خونخواران عصر طلایی در اینجا بودند و از مشاهدۀ
این دارالمجانین عبرت میگرفتند. مشاهدات غریبی مینمایم، تمام آلات و
ادوات جنگی اعم از عصر حَجَری و طلایی در موزۀ دارالمجانین با مجسمۀ
مخترعین آنها گذارده شده. اوراق سیاه و مجسمههای جنایتکار و اعمال
سیاسیون عصر طلایی که ملیونها نفوس بیگناه را شهیدِ اغراض شخصی نمودهاند
در اینجا به معرض نمایش نهادهاند. مشاهده این موزه و سایر اشیا و
یادگارهای عصر طلایی برای ما چندان تعجبآمیز نیست، اما مردان کنونی این
عالم با یک نظر وحشت و هراسی به این آلات و ادوات نظر میکنند. مجمع دیوانگان | عبدالحسین صنعتیزاده کرمانی