ویسپر

دال دوست داشتن

سه شنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۵، ۰۸:۰۵ ب.ظ

آدم‌ها شاید کمتر حواس‌شان باشد که اسباب‌کشی چه دین بزرگی به گردن‌شان دارد. که باورِ موقت بودن چه لطفی به زندگی شان می‌کند. که عادت به یک‌جا ماندن چه قدر خرده‌ریزِ دست و پا گیر روی سرشان می‌ریزد.

و آخ به آدمِ گرفتارِ عادت! آدمِ وهم‌زده‌ای که گمان می‌کند همه‌چیز، همیشه، همان‌جا و همان‌طور می‌ماند٬ که یاد نمی‌گیرد چیزهای دورریختنی زندگی‌اش را دور بریزد‌. انسانِ پوکِ پر از اعتماد. آخ از لحظه‌ای که باید برود! که باید زندگی‌اش را بریزد توی چند تا کارتن، پشت یک کامیون جا بدهد و از خانه‌ای به خانه‌ای دیگر برود.

یا از آدمی به آدمِ دیگر.


دال دوست داشتن | حسین وحدانی

۹۵/۱۱/۲۶
سارا

نظرات  (۱)

۱۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۱:۲۸ محدثه شعبانی
من از اون آدمام که دلشون نمیاد چیزی رو دور بندازن. ازونا که مواظبن یه خط به وسایلشون نیفته. ازونا که حتی با اینکه میدونن  نگه داشتن یه سری چیزا فقط نمک میپاشه رو زخم، ولی نگهش میدارن. من هیچ وقت نتونستم از یه آدم به آدم دیگه برم، چون نتونستم قید یه سری خورده ریزو بزنم. مثل معلق موندن تو فضا میمونه. به هیچ جا وصل نیستی. از یه چیزی کنده شدی، و انقدر ازش خاطره داری و اون خاطرات رو دوست داری، که دلت نمیاد به جای دیگه ای خودتو وصل کنی. این عین شکنجه ست و شکنجه گر هم خودتی. گاهی اما فکر میکنم شاید یه وقتایی "شکنجه" اشتباه نباشه.
پاسخ:
اوهوم. شکنجه ولی اشتباهه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی