ویسپر

۹۹/۱۰/۸

شنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۹، ۰۱:۰۱ ق.ظ

غمگین بابت آنچه کنترلش از دستم خارج بود، و خشمگین از آدم نزدیکی که در ناراحت‌ترین و بدترین شرایط فقط و فقط آتش درونم را شعله‌ورتر کرد، داخل ماشین چند ثانیه چشمانم را بستم، و گویی ارتباطاتم به تمامی با جهان و مافیها به حالت تعلیق در آمد. آن لحظه از معدود لحظات  زندگی‌ام بود که عمیقاً حس کردم هیچ ترسی از مرگ ندارم.

۹۹/۰۸/۱۰
سارا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی